دو سال است خانه تکانی مان زودتر شروع می شود، چون باید زودتر تمام شود. دیگر خانه تکانی مان برای عید نیست، برای شماست. برای مجلس عزای شما مادر جان. دو سال است قبل ایام فاطمیه، خانه را تمیز می کنم به نیت شما. کنیزی می کنم برایتان، هرچند معتقدم حتی خاک کف پای فضه ی شما هم نخواهم شد. دستمال می کشم، شیشه پاک می کنم، فرش می شورم، برای شما که مادری و این روزها خانه ات بی فروغ می شود از رفتنت. فرزندانت غمگین می شوند و کمر همسرت می شکند.

وقتی برای هماهنگی با مداح تماس گرفتم و وقتش پر بود و زمان نامناسبی برای روضه ی ما مشخص کرد، وقتی همه گفتند زمانش خوب نیست و سر ظهر است و کسی نمی آید و از این حرفها، ته دلم قرص قرص بود که مجلس مال من نیست، من فقط کنیزی می کنم این وسط. دیروز همان سر ظهر و وقت نامناسب، خانه مملو از جمعیت بود و دیگ بزرگ آش در حال قل خوردن و من داشتم کتاب حدیث شریف کساء پخش می کردم. کمی بعدتر در حالی که در آشپزخانه، دخترکم را بغل گرفته بودم و موهایش را می بوییدم، همان موقع که روضه خوان، از غم بی مادری زینب چهارساله می گفت، خیره شدم به پرچم «یا فاطمه زهرا» ی نصب شده به دیوار و دلم شکست. کنیزی ام را می پذیرید؟ قبولم می کنی مادر؟


 


* از نوشته های قدیمی.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

علم نامه fasikhabar youmovies دانلود فور یو ،دانلود اهنگ جدید،دانلوداهنگ ایرانی مصطفاشیسم هر چی بخوای هست Carl Charles دنیای گرافیک