محبوبم، قصه ی عشق من و تو عالم گیر شده. رسوا شده ام. البته که غمی نیست! من همان روز که دل به تو دادم قید تمام غیرِ تو را زدم و چشم بستم بر همه چیز، همه چیز از سلام تو آغاز شد. از نگاه تو. وقتی شناختمت جان گرفتم، پر و بال در آوردم، هوس پرواز به سرم زد. پریدم! زمین خوردم، تو و تمام تو از حافظه ام پرید، پناهم دادی، روبه راهم کردی. دوباره پریدم! زمین خوردم، پر و بالم شکست، پیدایم کردی، تسکینم دادی . دوباره پریدم! زمین خوردم، سرم به سنگها خورد، سنگها از سرم نرم شد، اما سربزرگی هایم آخ نگفت. من هزاااار بار زمین خوردم و هزااار تکه شدم و تکه هایم گم شد؛ و تو. تو مرا پیدا کردی، چسب زدی، از درون. رهایم نکردی. رها کردن در مرام تو نیست. اینک تصمیم های بزرگ و روزهای سختی رو به رویم ایستاده. فصل پریدن است و خوفی عجیب خانه کرده در دلم. از بلندی می ترسم. حس بی بال و پری دارم. تو را می خواهم. امشب که سنگینی تمام سیاره ها را در گلویم حس می کنم، امشب که حتی مشتری را قورت داده ام! گیج و گم شده و تنها. پیدایم کن به حرمت ع ش ق. پیدایم کن خداوند.

 

 

 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قهوه خانه سنتي ادرس pcone.parsiblog.com به ادرس pcone.blogfa.com تغيير يافته Animechan اخبار دنیا دوربین های کانن و نیکون اداره کتابخانه های عمومی شهرستان شبستر هبـوط آندولين شيما معرفی پرژکتور بنکیو Miguel بهترين مطالب اينترنت